خلوت راز

شعر “خلوت راز” از شاعر “علی ناصری”

ویرانه دل ،خانه عشاق جهان است
بیچاره ی دل،کنج خرابات نهان است
درخویش نما غور که آغاز نمای است
آغاز خودی ،ختم خودی ، رازهمان است
رسمی که به خلوت کده مجتهدان است
آشفته؟! نه آن قطره ی درّی که چکان است
رازیست در این قطره که در قطره چکان است
اسرار دل را نه نما بهترش آن است
چون شمع به خود سوز نما عین همان است
عین توهمین است و پر سوز تو آن است
از عین چو بشنوده ای آوای خرابی
عین توجهان بینی وخم خانه خراب است