من وشیدایی:

من وشیدایی: علی ناصری دی شب من شیدایی رفتیم به صحرایی اورقص کنان بامی من باخود و تنهایی اوچرخ زنان با دف من ماندم و رسوایی اولب به لبم درپی من مات رخش زین پی اوعشوه کنان با دست من ،عالم حیرانی اودامن خودچرخان من سیب  رخم با وی اونیزه …

ادامه مطلب »

دل نوشته های سرزمین مادری

دل نوشته های سرزمین مادری :  علی ناصری ای خانیک ای سرزمین من ،چه زیباست دشت هایت ، وچه برافراشته کوهایت، تو نگینی هستی درخشان بربلندای کویری زرد ورنج آلود ، از تازیانه های زمان، ای سرزمین من خانیک، چه زیبا در میان کوه ها آرمیده ای، ورنج ها وشادی …

ادامه مطلب »