مطالبی از سایت

من وشیدایی:

من وشیدایی: علی ناصری دی شب من شیدایی رفتیم به صحرایی اورقص کنان بامی من باخود و تنهایی اوچرخ زنان با دف من ماندم و رسوایی اولب به لبم درپی من مات رخش زین پی اوعشوه کنان با دست من ،عالم حیرانی اودامن خودچرخان من سیب  رخم با وی اونیزه …

ادامه مطلب »