فروردین ۱۳۹۳

خلوت راز

شعر “خلوت راز” از شاعر “علی ناصری” ویرانه دل ،خانه عشاق جهان است بیچاره ی دل،کنج خرابات نهان است درخویش نما غور که آغاز نمای است آغاز خودی ،ختم خودی ، رازهمان است رسمی که به خلوت کده مجتهدان است آشفته؟! نه آن قطره ی درّی که چکان است رازیست در این قطره که در […]

خلوت راز بیشتر بخوانید »

دل

شعر “دل” از شاعر “علی ناصری” دل بسته ام به یاری حوری وشی نگاری او میزند به جانم چنگ، طرازکاری من می سپارمش جان اومی زند قمــــاری من آن قمــــار بازی کاشفتــه در غبـاری برخواست آن غباری بیمار دل به حــــالی وآن حال خوش که دادم غارت گری به زاری زارست زان که عینم خون

دل بیشتر بخوانید »

یادش مباد فراموش

شعر “یادش مباد فراموش” از شاعر “علی ناصری” شب ،سکوت،سنگر/دل،ناله،نور/…سنگرکمین/مرزآسمان وزمین/فاصله ها ی اندک/پنجره ای روبه خدا /نیزارهای مجنون ،خدا/سنگر روبه آفتاب/زاینده تفکرات ناب/ومحضر لاهوتیان/جایی که /ومعامله با دوتکبیر/ورنگ فقط چشم یار/کمین کمند ابروی یار/وتیر قناسه، پیک وصال/صفیر گلوله،نامعادله ی دنیا/و ضرب آ هنگ نتش گام اول وصل/سنگر کمین، راه کربلا/آری درسنگر کمین فصل خرماپزان

یادش مباد فراموش بیشتر بخوانید »

فصل چیدن

شعر “فصل چیدن ” از شاعر “علی ناصری” مطرب به طرب روزی آهنـــــگ حجـازی کرد درنغمه برگشتش دل قصد عراقی کرد چون مست می آهنگ جامش به دجله کرد زآن دجله ی خون آلود تا خط سوم می کرد خطاط فلک ودر قوس تیری بر میزان کرد تا عقربه برعقرب نیشش بر آن خُم کرد

فصل چیدن بیشتر بخوانید »

نیمی از مردم خانیک اولین روز سال را بدون آب سپری کردند

نیمی از مردم خانیک اولین روز سال را بدون آب سپری کردند هر از گاهی جریان آب در شبکه روستا قطع می شود و مردم را با مشکلات زیادی مواجه می کند . جالب این که بسیاری از قطع آب ها در زمانی اتفاق می افتد که روستا میزبان میهمانان همولایتی که از سایر نقاط

نیمی از مردم خانیک اولین روز سال را بدون آب سپری کردند بیشتر بخوانید »